سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنقدر صفا کرد صفا یادش رفت
قربان مونا رفت مِنا یادش رفت
بازار بزرگ مکه را دید و دوید
حاجی بغل خدا، خدا یادش رفت
 
***
با نیت حل مشکل مالی رفت
با قصد فروش پسته و قالی رفت
در موسم حج دور خودش می‌گردید
حاجی به طواف خانه خالی رفت
 
***
با یاد خدا به کعبه باید برویم
با اهل صفا به کعبه باید برویم
وقتی که مسلمانی ما اینگونه‌ست
با قبله‌نما به کعبه باید برویم
 
***
تصمیم گرفته‌ام که صادق باشم
با هر کس و ناکسی موافق باشم
هر روز مسلمانم و هر شب کافر
چون یاد گرفته‌ام منافق باشم
 
***
آنقدر به رم رفت که قم یادش رفت
سرگرم پیاله شد که خم یادش رفت
از بس که اشداء علی‌ الکفار است
دیگر رحماء بینهم یادش رفت
 
***
هنگام دعا دست نیازش پر شد
با ذکر خدا دهان بازش پر شد
صد شاخه گل محمدی را له کرد
تا شیشه عطر جانمازش پر شد
 
***
مأمور مقرب خدا عزرائیل
کابوس تمام زنده‌ها عزرائیل
دیروز پیامکی برایم داده است
مشتاق زیارت شما عزرائیل
 
***
یک روز سر و کار همه با مرگ است
یک چشم به هم زدن فقط تا مرگ است
اعلامیه‌ام را زده‌ام قبل از فوت
بامزه‌ترین شوخی دنیا مرگ است






تاریخ : پنج شنبه 90/9/24 | 4:20 عصر | نویسنده : حسن پور | نظرات ()
لطفا از دیگر صفحات نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.